1.من دیگه مامانت نیستم:
والدین قرار است برای فرزندانشان تکیه گاه های امن باشند،قرار است بچه ها به آنها دلبستگی ایمن پیدا کنند تا به احساس آرامش همیشگی و امنیت روانی برسند.
وقتی والدین با گفتن جملاتی مثل {اگه این کار و بکنی من دیگه بچه ی من نیستی}
یا {من دیگه مامان بابای تو نیستم} سعی میکنند فرزندانشان را تنبیه یا آنها را کنترل کنند،در اصل {دلبستگی ایمن}آنهارا خدشه دارمیکنند.بچه ها باید احساس که والدین آنها همیشه در دسترس،یاری دهنده و حمایتگر هستند و زمانی که به هر دلیل به هردلیل به این احساس نرسند،دچار دبستگی نا ایمن میشوند.
2.اگه این کارو بکنی دیگه دوستت ندارم:
یکی دیگر از نیازهای اصلی روانی بچه ها برای رسیدن به سلامت روانی و آرامش روحی،دریافت{توجه مثبت نامشروط}است.توجه مثبت زمانی است که ما به شیوه ای
مثبت فرزندانمان را مورد توجه قرار میدهیم،مثل زمانی که به آنها ابراز علاقه ونگاه محبت آمیز
میکنیم، در آغوش میگیریم یا میبوسیم.
توجه مثبت نامشروط یعنی طوری رفتار کنیم که فارغ از اینکه فرزند ما چگونه کودکی است و چه کاری انجام میدهد، ما او را دوست داریم و خود او هم این مسئله را میداند که تحت هر شرایطی والدینش عاشق او هستند، در نتیجه به احساس آرامشی شیرین و دلچسب میرسد. اما اگر برای عشق و علاقهمان به فرزندمان قید و شرط بگذاریم، مثلا بگوییم اگر این کار را انجام بدهی دوستت دارم و اگر آن کار را انجام بدهی دیگر دوستت ندارم، به او توجه مثبت مشروط دادهایم.
سرنوشت چنین کودکانی مشخص است، همان آدمهایی که حتی در سنین بزرگ سالی هم همیشه نگران از دست دادن توجه و علاقه والدین یا نزدیکانشان هستند، آدمهایی که ممکن است به شکل وسواس گونهای همیشه در تلاش باشند که تایید و رضایت دیگران را کسب کنند، حتی اگر به زندگی خودشان لطمه وارد شود
3.از بچه های مردم یاد بگیر:
احتمالا اغلب ما تجربه مقایسه شدن با «بچههای مردم» را داشتهایم. این را از جوکهایی که در این زمینه درست شده میتوان فهمید! ما هرگز این اجازه را نداریم که فرزند خودمان را با بچههای دیگر مقایسه کنیم. در مقایسه کردن همیشه نوعی «تحقیر» نهفته است که حس ناخوشایندی را به فردی که مورد مقایسه قرار گرفته است منتقل میکند. از همه بدتر این که ما با این کار روحیه «خود مقایسهگری» را در فرزندانمان پرورش میدهیم که باعث میشود آنها گاهی حتی تا آخر عمر در حال مقایسه کردن خود با دیگران و در نتیجه عذاب کشیدن باشند.
4.تو نمیتونی یا تو عرضه اش رو نداری:
هر جملهای که مفهوم آن ناتوان بودن، بد بودن، تنبل بودن یا بیعرضه بودن فرزند ما باشد، جدا از اینکه موجب شکلگیری احساسات منفی و ناخوشایند یا حتی افسردگی در فرزندمان میشود، ممکن است موجب این شود که فرزندان ما واقعا این برچسبها را بپذیرند و باور کنند و به مرور زمان به آدمهایی ناتوان، بیاعتماد به نفس و بیانگیزه تبدیل شوند. مراقب برچسبهایی که به فرزندانتان میزنید باشید، بسیاری از اوقات آنها به شکل ناخودآگاه شبیه همان برچسبها میشوند.